تازه هایی از رزا
این عکس ها رو تقدیم میکنم به مادر جونم (مادر پدرم)
وقتی رزا خیلی حساس ( فضول) می شود.
وقتی میخواهیم پامونو بکنیم تو دهانمون ...
تو ژیمناستیک هم اینطوری خم نمیشن!
بذار یه جیغ بزنم در گوشت...
اینم یه ژست جانانه در آشپزخانه
بابا میگه خیلی لوسم ، اما من اینطور فکر نمیکنم...
راهزنا حمله کردن منم در حال فرار(خجالت کشیدم قسمتای لخت شطرنجیه)
وای چه خوابم گرفته
گفتیم یه کمکی تو کار خونه به مامانمون بکنیم،نمیدونم چرا سر از اینجا در آوردم؟
اینم یه ژست دیگه.
رزاس دیگه.
و این هم یک رقص بابا کرمی!
تیپ جدیدم با ساپورت...
پ.ن:رزا این روزها با کمک کمی میشینه . عاشق کتاب خوندنه . هجا ها رو کامل میگه . بوس میکنه . بای بای میکنه .امروز گوشواره هاش رو هم گوشش کردیم. یه کفشدوزک ناز.
و اما غذا....یه روز گوشت میریزم تو غذاش یه روز مرغ .
سوپ میدم . توش برنج هویج و سیب زمینی میریزم . یه روز کدو حلوایی یه روز لوبیا سبز یه روز ماش یه روز عدس
کته میدم منتها مثل حلیم میکنم چون دندون نداره هنوز . کته رو هم استانبولی میدم . کته عدس میدم. کته شوید میدم که همشونو توش گوشت هم میریزم
میان وعده هم خرما میدم انواع پوره ها رو میدم حریره بادام میدم .
میوه هم موز سیب آب هویج میدم .
مثلا موز رو با یه کم شیر له میکنم میدم .
تو همه ی غذاهاش هم کره میریزم .