رزارزا، تا این لحظه: 11 سال و 28 روز سن داره

شاه نی نی

قبولی بابا

خیلی خیلی خوش حالیم . بالاخره بابا جونم زحمتاشون به ثمر رسید و دانشگاه در رشته ی حقوق که خیلی مامان جونم دوست داشت و تشویقش کرد تا درس بخونه با رتبه ی 482  قبول شد . همین جا بهت تبریک میگیم پدر عزیز و مهربونم رزا   پ.ن : همسر عزیزم بهت تبریک میگم و امیدوارم همیشه تو زندگی موفق باشی. بدون من و رزای تو همیشه همراهت هستیم . ...
19 شهريور 1393

عکس های جدید رزا

سرگرمی جدید من من و شکوفه های بهاری رزا وقتی نوسط پدر بر دیوار میخکوب میشود چه خانوم شدم... وقتی بی اجازه به لوازم مامانمون دست بزنیم این شکلی میشیم دیگه من و عفونت چشمم در حال خرابکاری در کشو ی لباسا دیگه چیزی غیر از پامو پیدا نکردم تا بخورم بازم خرابکاری این دفعه ساک خودم همینی که گفتم . افتاددددد؟ و این بار در آشپزخانه لوس لوس لوس این هم یه مدل کودک آزاری  یک دقیقه ای من و پسر عمه ام   پ . ن : مدتها بود عکس های رزا رو نگذاشته بودم . بالاخره فرصت دست داد . این روزها هم با همین شی...
27 مرداد 1393

عفونت چشم

بعد از عفونت چشمی که من و خانواده امون رو درگیر کرد رزا خیلی خیلی بهتر شده بود که دوباره اشک ریزیش شروع شد و ما مجبور شدیم ببریمش دکتر. و دکتر هم گفت مجرای اشکی بسته شده و باید سونداژ شه . خیلی اعصابم خرده و نمیدونم چی کار کنم . قراره فردا ببریمش یه جای دیگه . امیدوارم به نتیجه برسیم .
1 مرداد 1393

بهار هم تمام می شود

این روزها داره میگذره با تمام خوبی ها و بدی هاش. خو بی هاش اینه که شما خیلی خانم شدین . و بدی هاش این که یه خورده به خاطر این که مریض شدین من و بابایی نگرانتون شدیم . اونقدر خانم شدین که وقتی میخواهیم بهتون دارو بدیم و باهاتون صحبت میکنیم خیلی منطقی دهانتون رو باز میکنید تا بابایی براتون دارو رو بریزه . قشنگ راه میرید . به صداهای بلند واکنش نشون میدین . بوس میکنید . سفت بغل میکنید . بلند میشید و می ایستید . بابا ماما دد جوجو رفت آب رو خیلی راحت میگید . دستورات ساده مثل بشین . برو .بیا . بریم دد . بیا بغلم . بوس بده رو اجرا میکنید . وقتی هم میگیم هاپو چی میگه میگین هاپ هاپ ... داریم به یه هیجان بزرگ نزدیک میشیم . دختر گلم باید برای بابا...
24 خرداد 1393

دومین سالگرد

   دو سال از با هم بودمان گذشته و من هروز بيش از پيش به اين راز پي ميبرم كه تو خلق شده اي براي من تا زيباترين زندگي را برايم بسازي سالروز ازدواجمان مبارك همسر نازنینم   پ . ن : رزا هم این روز عزیز رو به پدر و مادرش تبریک میگه . ...
21 ارديبهشت 1393

این روزهای تو

رزا کوچولوی ناز ما دیگه کم کم دارین بزرگ میشین خیلی خانم و ناز شدین و هزار ماشاالله هر روز با یادگیری یه چیز تازه ما رو به وجد میارین . دیگه خوب می ایستین و برای برداشتن چند قدم کوچیک در تلاش هستین . از متانت و غرورتون خوشم میاد ، با این که خیلی کوچولو هستین خیلی متین و حساب شده رفتار میکنین . عزیز دل مامان و بابا اونقدر عزیز شدین که یک لحظه من یا بابا طاقت دوریتونو نداریم . الان هر چی میگیم مخصوصا کلمات تک سیلابی رو تکرار میکنید مثل بابا ماما دد جوجو آب زی زی اسم خاله تون و فعل رفت. عاشق حرف زدنتون هستیم . زندگیمون با وجود بودن شما خیلی شیرین تر شده . این روزها منتظریم . منتظر یه اتفاق خوب برای بابا . من و رزا خانم هم براش دعا میکنیم ...
17 ارديبهشت 1393

تولد یک سالگی رزا جون

شیرین ترین لحظه ی زندگی ما لحظه ی تولد رزا جون یک شنبه 11 فروردین سال 1392 ساعت 8:45                تو این روز طلایی،   تو اومدی به دنیا، وجود پاکت اومد،   تو جمع و خلوت ما،   تو تقویما نوشتیم،   تو این روز و تو این ماه...   از آسمون فرستاد خدا یه ماه زیبا!   تولدت مبارک ماه قشنگ من...   یه کیک خیلی خوش طعم...     با چند تا شمع روشن... یکی به نیت تو ، یکی از طرف من الهی که هزارسال همین جشنو بگیریم به خاطر وجودت به افتخار بودن... &nbs...
11 فروردين 1393
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به شاه نی نی می باشد