شاه نی نی

            ...

خیلی بی حوصله ام . رزای نازنینم به خاطر لاغریش مجبور شد آزمایش بده. ازش خون گرفتن و خانمی که آزمایش گرفت به خاطر بی احتیاطی آز رو نخوند و فکر کرد خون برای بیلی روبینه و ازش کم گرفت وقتی دید دوباره آز داره باز به دست گل دخترم سوزن زد و رزای من از درد فریاد میکشید . وقتی دید چاره نداره تسلیم درد شده بود و اون صحنه جیگرم و ریش کرد لعنت به هر چی آدم بی دقت که تو کار درمانه . اینطوری بچه ی آدمو بدبخت میکنن . به هر حال گذشت و به خاطر دردی که رزا کوچولوم کشید بهش قول دادم بزرگ که شد یه خونه باربی براش بخرم.  پ . ن : تبریک به دوست خوبم ندا بابت به دنیا اومدن گل پسرش.   ...

رزا امروز وارد 3 ماهگی شد . دختر گلم دیگه کم کم جیغ میزنین و خنده های صدا دار میکنین . الهی فدای شما بشم من که تازگی ها غلت هم میزنین و رو یه دست می افتین و نه میتونین دمر شین نه طاق باز. کلی من و بابایی بهتون می خندیم دخترک نازم . دیگه قشنگ گردن هم میگیرین و فکر کنم به زودی سینه خیز برید . دوستت دارم نو گل زندگیم . رفتم نمونه ی آزمایش تون رو دادم بیستم جوابش میاد . دیشب ساعت 4 صبح وقتی بهتون شیر میدادم گریه میکردم پدرتون بلند شده میگه چرا گریه میکنی ؟ میگم این همه زجر میکشم به رزا شیر میدم اما طفلکم لاغره . چاق شو دیگه نازدونه ام . این هم عکس سه ماهگی گل دخترم رزا     ...

بهم رای میدین تا مسابقه برنده بشم ؟ برای رای دادن شماره 221 رو به شماره 20008080200 اس ام اس کنید . مرسی از همتون ...

وقتی مامانمون دیر بهمون غذا میده به یه آدم خوار واقعی تبدیل میشیم     پیش نماز شدیم و قامت گرفتیم   رزای بوکسور در رینگ مقابل پدرش بعد از کلی تمرین بالاخره یاد گرفتیم شیشه مونو خودمون بگیریم عروسکم عسل رو بخل کردم  مشت رزا در مقایسه با دیگر افراد خانواده    گاهی وقتا هم شیکمو میشمو دوتا دوتا دیگه   رزای قنداق شده هههههههه   رزا در پیله ی کرم ابریشم   رزای پستونک خوار حلقه ی ازدواج مامان و بابایی در انگشتان پ...

این روزا من و بابائیتون داریم باهاتون کتاب های هوش رو کار میکنیم. با این که تو کتاب گفته از ماه سوم به بعدشروع کنید و شما هنوز ماه سومتون تموم نشده اما خیلی اشتیاق دارین و با دقت تمام به کتاب نگاه میکنید . کلی می خندیم وقتی من و بابایی باهات حرف میزنیم و میگیم حالا دیگه باید درس بخونی تو هم دست و پاتو تکون میدی و با این کار شوق و ذوقت رو میبینیم. هزار ماشالله به دختر گلم .   ...

  شب، شب آرزوها بود و دخترت آرزو کرد که ای کاش میشد سر سفره دلتنگی اش فقط لحظه ای میهمان شوی و برایم لقمه ای از آغوش بگیری تا شاید بغض ندیدنت تَرَک بخورد در گرمای وجودت..  بازهم شد خیال و آرزویم خواسته ای محال چه سوزان ست که امشب هم فقط خاطره ات با من همسُفره شد پدرم !   پ.ن : پدر عزیزم یادت است چقدر دوست داشتی رزا را در آغوش بگیری ؟ افسوس که داس مرگ جدایمان کرد و حسرت دیدن فرزند من را بر خاک گور بردی! ...

این عکس خیلی حرف برای گفتن داره اااااااااا. ژستو برم  یک نگاه موذیانه و منتظر فرصت برای فریاد کشیدن   و حالا یک جیغ بنفش  نمیدونم خوابم یا اینکه دارم داروهامو میخورم البته بدون کمک دست    اینم دستای بابام و پاهای من . میگن پا قلب دومه راست میگنا     یک پف باد دار بعد از یک خواب طولانی  ذوق میکنم چون دراز شدم و پاهام از کریر زده بیرون   این هم همون خواب طولانیه است که پف داده به صورتم . هههههههه    و اینجا بعد از یک گریه ی مفصل به یک خواب لوسانه رفتم   و یک عکس با مزه از رزا وقتی ب...

سارا جان نظرت رو خوندم اما چون بهت دسترسی نداشتم اینجا برات مینویسم. دوست دارم با هم دوست بشیم. اگه تو نی نی سایت منو دیدی بگو . هیچی هم برام مهم نیست. راستی نظر لطفته خانم. اینقدر ها هم که میگی من نیستم . منتظرم ...