دختر گلم
نمیدونم امروز چتون شده بود که چنان گریه میکردی دل سنگ آب میشد . قربون اون اشکای چشمتون برم من که دلم ریش شد برات . یاد روز واکسن چهار ماهگیتون افتادم که یکی دو هفته پیش زدیم.چقدر اذیت شدین و چون دیگه بزرگ شده بدین و تقریبا همه چیز رو متوجه میشدین قطره استامینوفن رو نمی خوردین و تبتون قطع نمیشد و پدرت تا صبح پاشویه ات کرد و تازه روز بعدش هم باز قطع نشد و پدرت ساعت 4 صبح دو بار رفت داروخانه شبانه روزی و براتون شیاف گرفت. امیدوارم بزرگ که شدی قدر پدرت رو بدونی .
چند روزی هست که با پدرتون موهاتونو از ته تراشیدیم به زودی عکس کچل کردنتون رو میذارم . به این که سر رو بتراشی مو پر پشت میشه اعتقادی ندارم اما چون موهای سرتون خیلی کوتاه بلند شده بود تراشیدیم که یک دست دربیاد.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی