رزارزا، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 5 روز سن داره

شاه نی نی

بیماری رزا

1392/12/20 9:58
1,233 بازدید
اشتراک گذاری

اونقدر خرد و داغونم که نگو. خدا رزا رو دوباره بهم داد . نمیدونین چه عذابی کشیدم.از چهار شنبه 14 اسفند این مریضی لعنتی شروع شد. دو تا بیمارستان بستری اش کردیم. رگهای دست بچم خشک شده اینقدر سرم زدن هنوزم بستریه. امشب اومدم خونه.چه خونه اومدنی مریض و داغون . خودم هم ویروس رزا رو گرفتم پدرم در اومده . خودم هم کلی سرم و اینا زدم و آخر مادرم دید نمیتونم بمونم رفت جام بیمارستان . نمیدونین کوچولوم چه عذابی کشید . اونقدر سطح هوشیاریش اومده بود پائین که وقتی رگ گیری کردن هیچ عکس العملی نشون نداد. اصلا سهل انگاری نکردم درعرض سه ساعت تبش شد 39/5
بیمارستان طبی کودکان بردم چون فکر نمیکردم خیلی مهم باشه . اما یه کم که خوب شد پیچوندنمون . اومدیم خونه در عرض 3 ساعت بچم داغون شد . رفتیم آتیه سریع بستری اش کردن و الان تقریبا 6 روزه . کم کم بهتر شد . دوباره صدای خنده هاشو شنیدم دوباره صورتشو میاره جلو و بهم بوس میده . با دست آتل بسته اش دس دسی میکنه . علاقه ی عجیبی به سینه ام پیدا کرده و دیگه شیر خشک کمتر میخوره .
تو رو خدا مواظب نی نی هاتون باشین . اگه مریض شد مواظب خودتون هم باشین که مثل من گرفتار نشین . خدا این درد رو نصیب هیچ مادری نکنه . وقتی بابام مرد این شکلی نشدم که الان شدم . مادر بودن خیلی سخته .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (7)

مامان حسین
20 اسفند 92 10:32
الهی رزا جون همیشه سلامت باشن مواظبش باش مامانی مهمون وبلاگ ما هم بشید
مامان مانی مسافر کوچولو
21 اسفند 92 7:38
سلام آخی نازیییییییییییییییی ناراحت شدم ان شا.. زود خوب شه این ویروسای لعنتی معلوم نیس از کجا میان
♥مامان متین جون♥
26 اسفند 92 18:06
جانم کوشولو ایشالا سال خوبی داشته باشی
♥مامان متین جون♥
26 اسفند 92 18:06
من شمارو لینکیدم
ناهید(مامان امیرحسین)
27 اسفند 92 11:10
وای خیلی ناراحت شدم. قربون رزا جون ناز بشم. ایشالله همیشه سالم باشه و لبش خندون. شما هم سایه تون سالم و بانشاط روی سرش باشه. خداروشکر که گفتی بهتره
LEehcSp2HO_zmUKSAoLPAFO47l_cwaCh7Euu8pVkAr0.
9 فروردین 93 11:21
سلام عزیزم.نگران نباش ایشالا که هیچ وقت مریض نشه.سخته من میفهمم چی کشیدی تو بیمارستان.مواظبش باش بوس
مامان عاشق
1 اردیبهشت 93 16:08
واییییییییییییییییییی خدای من چقدر سخته، وقتی خودم اشک تو چشام حلقه زد حتی فکرش دشواره امیدوارم دیگه حتی رنگ بیمارستان رو نبینه مگر اینکه بخواد مامان بشه
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به شاه نی نی می باشد