رزارزا، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 10 روز سن داره

شاه نی نی

یک ماهگی

امروز 11 اردیبهشت بود و یک ماهگی شما . ماشالله خیلی نازو خوشگل شدین . جدیدا یه کم کولیک دارید که من و بابا رو از ساعت 8 به بعد مشغول کرده البته زیاد گریه نمیکنید اما 5 دقیقه به 5 دقیقه یه جیغ میزنید که دل من و بابا ئیتون غش میره . بغل پدرتون راحت ترین چون دستاش بزرگه و راحت تو بغلش جا میشی . بردمت دکتر که دو تا قطره داد کولیک پد و کولیک ایز که اونا رو میخوری بهتری. برات آرزوی سلامتی دارم خانمم . اینم عکس یک ماهگیتون   ...
11 ارديبهشت 1392

سالگرد عقد

امروز سالگرد عقد من و پدرت بود رزا جان . پارسال در روز 8 اردیبهشت من و پدرت به عقد هم در اومدیم و کمتر از یک سال هم خداوند برای تکمیل خوشبختیمون شما رو به ما داد .تو خونه داشتم به شما شیر میدادم که پدرت اومد و منو بوسید و بهم یه بلوز خیلی خوشگل هدیه داد . البته نا گفته نماند که 21 اردیبهشت سالگرد ازدواجمونه که پدرتون گفتند هدیه تون محفوظه . من هم همینجا از بابا جونت تشکر میکنم. ...
8 ارديبهشت 1392

بدون عنوان

رزاي نازم، تازگی ها هوشیار شدین و همش بازی میخواهین، امروز بردمتون شنوایی سنجی كه شكر خدا خوب بود. بعد هم كه با مامان بزرگت رفتيم براتون لباس خریدیم. مثل ماه شدین ماشاالله. یه کم هم دل درد گرفتین که مامان بزرگ بهتون عرق نعنا داد . دیروز هم که بابایی براتون انار پیدا کرد تا یه قطره بچکونیم تو دهانتون تا زردیتون بهتر شه . آخه تو این فصل که انار نیست .    این عکس روز دومته     ...
3 ارديبهشت 1392

علت غیبت چند روزه ی من

رزا دختر نازم، چند روزي هست كه نيومدم تا خاطراتمون رو براتون بنويسم چون شما بيمار بوديد، زردي گر فتيد و زير دستگاه بودين، جيگرم كباب بود براتون وقتي با چشم بند اون زير ميديدمتون .وقتي ميبردمتون آزمايشگاه و از سر انگشت كوچولوتون خون ميگرفتن و شما گريه ميكردين ،خيلي اين چند روز سخت گذشت. اما الان بهترين و خدا رو شكر زردي اومده پائين.امروز هم بابايي براتون يه گوسفند سياه وحشي كشت. خيلي ها هم اومدن ديدنتون. دوست دارم رزا كوچولو.     ...
23 فروردين 1392

ناف رزا کوچولو

رزا كوچولوي من امروز نافتون افتاد، يه كم هم دم غروب بهانه داشتين كه مامان بزرگتون گفتن سرما خوردين احتمالا، يه كم هم من حالم خوب نيست،بهتون وسواس گرفتم و يه ذره زيادي مواظبتون هستم.پدرت خيلي با من صحبت كرد كه يه كم ريلكس تر باش. من هم از فردا ميخوام قوي تر باشم يك مادر قوي. ...
17 فروردين 1392

اولین حمام

امروز خاله بزرگتون شما رو برد حمام. چنان مظلوم و بي سر و صدا بودين كه گريه ام گرفته بود. امروز شوهر خاله دومي تون در گوشتون اذان خوند و ديگه شرعا هم رزا نام گرفتين .براي سلامتي تون دعا كردم و از خدا خواستم به من و پدرت توفيق بده تا به سر و سامانتون برسونيم. ...
15 فروردين 1392

شناسنامه

الان كه دارم اینا رو براتون می نویسم كنارم خوابیدین. البته بعد از كلی كلنجار و نق زدن، گاهی هم تو خواب لبخند هایی میزنين كه خیلی چهره تون رو قشنگ تر میكنه.فردا وارد روز چهارم زندگی تون میشین و بابایی امروز شناسنامه ات رو گرفت و شما رو رسما وارد جمعیت ایران كرد.رزا كوچولو پدرت خیلی دوست داره اینو از برق چشماش میفهمم . امروز خیلی ها اومدن دیدنتون. خاله جان، دوست مامان.مادر بزرگت و عمه بزرگت. كلی هم برات چيزاي خوشگل خریدن. فرشته ی پاك من و بابایی دوست داریم. ...
15 فروردين 1392

اینم رزا کوچولوی ما

این هم رزا کوچولوی ما در تاریخ 11 فروردین 1392 ساعت 8و 45 دقیقه مطابق با 31 مارس 2013 در بیمارستان مصطفی خمینی با وزن 3 کیلو تمام و قد 49 سانت دور سینه و سر 33 به روش سزارین اسپاینال به دنیا اومد.       ...
14 فروردين 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به شاه نی نی می باشد